خدایان از بشر ناراضی شدند و محرمانه تصمیم گرفتند که بشر را نابود کنند . ولی اِآ Ea این راز را به بوتهی خاری گفت ، بوتهی خار آنرا به زیوسودو Ziusuddo که به قول بابلیها اوتناپیشتین Utnapishtin بود تکرار کرد ، و به او نصیحت داد که زورقی بسازد . اوتناپیشتین [نوح] خود و خانوادهاش را در آن زورق جای داد ، سپس طوفانی شدید روی داد . خدایان به وحشت افتادند . ربةالنوع ایشتار⁰ اعتراض کرد و گفت : من مردم را خلق کردهام که شما آنان را مانند بچهماهیها در آب بریزید . پس از آنکه همهی زمین را آب فرا گرفت ، طوفان رفتهرفته ساکت شد و زورق به کوه بلندی رسید ، اوتناپیشین از کشتی پیاده شد و برای خدایان قربانی کرد .
حادثهی طوفان تا چند سال پیش جزو افسانهها محسوب میشد ولی بنابه کشفیات لئونارد وولی در شهر اور ، این داستان صورت حقیقت به خود گرفته است . بدینطریق در محلی که سیل و طغیان آب طبقات مختلفهی خاک را شسته ، و زمین را به طبقهی خاک مربوط به ۳۲۰۰ قبل از میلاد رسانیده بود ، گودالی به عمق ۴۸ پا و عرض ۷۵ پا کندند . در اینجا هشت ساختمان در یک لایهی زمین پشتسرهم پیدا شد که کف اطاقهای آنها از گِل سفت کوبیده شده بود [...] . مردمیکه بعد از طوفان در این سرزمین مسکن گرفتند از نژاد مردم قبل بودند و همان اشیاء و ظروف سفالین را استفاده میکردند اما در تمدن (مدنیت) پستتر از آنان بودند . پس انقلابی در تمدن آنان روی داد و مردمیاز نژادی غیر از نژادی که طوفان را میشناختند بهجای آنها نشستند ، و احتمال میرود این تازهواردان سومریها بوده باشند .
ایران در عهد باستان ( جواد مشکور )
⁰بزرگترین خدای سومری ربةالنوع فراوانی بود که به مردم و خلقِ زمین روزی میداد . این الههی سومری معمولاً به شکل زنی که پستانش را به دست گرفته و شیر خود را نثار مینماید مجسم میشد . این ربةالنوع در ایران نیز پرستش میشد ، و مجسمهی آن در کاشان ، دامغان ، گرگان و نهاوند دیده شده است . ربةالنوع فراوانی بعدها در آسیای صغیر و یونان به نام ونوس خوانده شد . در شهرهای مختلف بینالنهرین او را نینا و ایشتار میخواندند .