نام او در اوستا اژیدهاکا آمده است که بهمعنی اژدهای ده عیب است . در اوستا اژیدهاک از مردم باوری Bavri است که همان بابل باشد ، او دارای سه پوزه ، سه سر و شش چشم و دارندهی هزار گونه چالاکی بود و نیز از شکست دهندهی او فریدون یاد شده و نیز آمده که اژیدهاک در کویرینتا Kavirinta (کرند) برای وایو فرشتهی هوا قربانی کرد و از وی درخواست نمود تا او را یاری دهد تا هر هفت کشور را از آدمیتهی سازد . ولی وایو خواهش او را برنیاورد ، در بندهشن و کتب مذهبیِ زرتشت نام پدر ضحاک ارونداسب یا خروتاسب و نام مادرش اذاک Odhág آمده است و لقب ضحاک بیوراسب است یعنی صاحب دههزار اسب و نسب او به عرب میرسد .
بهروایت فردوسی بهروزگار جمشید در دشت سوارانِ نیزهگزار (عربستان) نیکمردی بهنام مرداس بود که پسری زشتسیرت و ناپاک اما دلیر و جهانجوی بهنام ضحاک داشت که او را بیوراسب میگفتند ؛ بهفریب ابلیس در سر راه پدر چاه کند و او را بهکُشت و بهشاهی نشست ، آنگاه اهریمن بهصورت جوانی خوبروی ظاهر شد و خوالگیر او شد و روزی کِتف او را ببوسید و در اثر آن دو مار از دوشهای وی بروئید . چون آن مارها باعث رنجوری او شدند اهریمن بهصورت پزشکی درآمد و ضحاک را گفت چارهی آن دو مار سیر داشتن آنها است با مغز سر آدمی، باید دو تن از آدمیان را هر روز کُشت و از مغز ایشان خورش به این دو مار داد ؛ بهاین حیله اهریمن میخواست نسل آدمیان را براندازد . ضحاک پس از کشتن جمشید هزار سال و یک روز کم پادشاهی کرد و بر مردم ستم مینمود و هر روز دو تن از جوانان را میکُشت و مغز آنان را به ماران میداد .
دو مرد گرانمایه و پارسا که از گوهر پادشاهان و بهنامهای آرمائیل و کرمائیل بودند برآن شدند که بهخوالگیری (طباخی) بهخدمت ضحاک روند تا مگر از اینراه هر روز یکتن را از مرگ برهانند . بهجای آنکه هر روز دوتن را برای خورش ماران بکشند ، یکتن را بکشتند ، چنانکه هر ماه سیتن بههمت ایشان از مرگ نجات مییافتند و آن سینفر را بهصحرا به شبانی میفرستادند و نژاد کُرد از ایشان پدید آمده است . تا روزی کاوهی آهنگر که ضحاک یازده پسر او را کُشته بود و خیال کشتن پسر دوازدهم وی را داشت پیشبند چرمیآهنگری خود را بر سر نیزه کرد و مردم را بر ضحاک بشورانید ، این پیشبند بعدها بهاسم 'درفش کاویان' نامیده گردید . کاوه فریدون را بهشاهی برگزید ، بهقول بندهشن فریدون بر ضحاک دست یافت و خواست او را بکشد ، هرمزد او را گفت که اگر تو ضحاک را بکشی زمین پُر از مخلوقات موذی و زیانآور خواهد شد . پس او را بربسته بهدماوند کوه برد و در غاری بیاویخت . در سنت زرتشتی است که در هزارهی هوشیدرماه دومین موعد مزدیسنی ، ضحاک در دماوند زنجیر خود را گشوده و یکثلث از مردان و ستوران را نابود خواهد کرد آنگاه هرمزد گرشاسب را از دشت زابلستان برانگیخته آن نابکار را نابود خواهد ساخت .
داستان ضحاک ظاهراً خاطرهی تسلط سامیها را بر ایران در روزگاران قدیم بهیاد میآورد . از مجموعهی این روایات برمیآید که اژیدهاک از مردم ممالک غربی ایران ، بابل یا آشور بوده و علیالظاهر از آشور یا کلده بر ایران تاخته است . چنانکه میدانیم پیش از تشکیل دولتهای ماد و هخامنشی ایران چندبار دچار مهاجمین و سفاکی لشکرِ آشور شد و از این مهاجمات خاطراتی در ذهن ایرانیان باقی ماند و این خاطرات سینه به سینه نقل میشد و باعث پدید آمدن داستان ضحاک گشت و در روزگارانی که ایرانیان تاریخ کلده و آشور را فراموش کرده بودند ضحاک را به نژاد عرب که از قبایل سامیو با آشوریان و بابلیان از یک نژاد بودند نسبت دادند .
ایران در عهد باستان ( جواد مشکور )
بازدید : 289
يکشنبه 20 ارديبهشت 1399 زمان : 16:22