loading...

aleshanee

سعی در معقول و متعادل بودن با مردمان نفهم کار بسیار خطرناکی است !

بازدید : 12
چهارشنبه 16 بهمن 1403 زمان : 16:06
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

aleshanee
یادته !؟! :: aleshanee

aleshanee

سعی در معقول و متعادل بودن با مردمان نفهم کار بسیار خطرناکی است !

ما از قبیله‌ای هستیم که مدام می‌پرسیم ، و اینقدر می‌پرسیم تا دیگه هیچ امیدی باقی نمونه!

طبقه بندی موضوعی

کلمات کلیدی

بایگانی

آخرین مطالب

پیوندهای روزانه

پیوندها

جمعه, ۹ آذر ۱۴۰۳، ۰۱:۲۹ ب.ظ

تو ،
آنی که بر خود نوحه می‌کردی ،
و در آن واقعه نومید شده بودی !
من ،
آنم که در آن نومیدی ، دستت گرفتم ،
خلاصت کردم !
خطِ سوم _درباره‌ی شخصیت ، سخنان و اندیشه‌ی شمس تبریزی ( ناصرالدین صاحب زمانی )

نظرات

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
بازدید : 10
چهارشنبه 16 بهمن 1403 زمان : 16:06
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

aleshanee
مرضِ تقلید ! :: aleshanee

aleshanee

سعی در معقول و متعادل بودن با مردمان نفهم کار بسیار خطرناکی است !

ما از قبیله‌ای هستیم که مدام می‌پرسیم ، و اینقدر می‌پرسیم تا دیگه هیچ امیدی باقی نمونه!

طبقه بندی موضوعی

کلمات کلیدی

بایگانی

آخرین مطالب

پیوندهای روزانه

پیوندها

دوشنبه, ۵ آذر ۱۴۰۳، ۱۲:۴۴ ب.ظ

هر فسادی که در عالم افتاد ،
از این افتاد :
یکی ، یکی را معتقد شد ، به تقلید !
یا منکر شد ، به تقلید ! ...
کِی روا باشد مقلد را مسلمان داشتن ؟! (ش۷۶)
خطِ سوم _درباره‌ی شخصیت ، سخنان و اندیشه‌ی شمس تبریزی ( ناصرالدین صاحب زمانی )

نظرات

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
بازدید : 4
چهارشنبه 16 بهمن 1403 زمان : 16:06
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

aleshanee
در <a href="/tag/%D8%A8%D8%A7%D8%A8+%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D9%86" title="اطلاعات بیشتر درباره باب انسان" rel="noopener noreferrer">باب انسان</a>کامل ... :: aleshanee

aleshanee

سعی در معقول و متعادل بودن با مردمان نفهم کار بسیار خطرناکی است !

ما از قبیله‌ای هستیم که مدام می‌پرسیم ، و اینقدر می‌پرسیم تا دیگه هیچ امیدی باقی نمونه!

طبقه بندی موضوعی

کلمات کلیدی

بایگانی

آخرین مطالب

پیوندهای روزانه

پیوندها

يكشنبه, ۴ آذر ۱۴۰۳، ۰۸:۵۶ ق.ظ

ابعاد شخصیت جامع یا شرایط نیل به کمال بلوغ انسانی از نظر شمس عبارتند از ابعاد چهارده‌گانه‌ی زیر :

  • اندیشمندی (گذشته و آینده‌نگر)
  • بینشمندی (درک شهودی)
  • زمان‌آگاهی
  • خودآگاهی
  • خویشتنداری ، شامل : غنای روحی ، تعادل روحی ، تمیز یا رسایی تشخیص
  • خودیاری و خودمختاری
  • دیگرخواهی و مردمداری ، یا احساس مسئولیت اجتماعی
  • ایثار و فداکاری
  • رهاسازی و استقلال‌بخشی
  • فروتنی (در برابر ضعفا) و گردنکشی (در برابر اقویا)
  • رهایی از پیش‌داوری
  • عشق و آرمان
  • اصالت ، خلاقیت و ابتکار
  • استقامت و پایداری
خطِ سوم _درباره‌ی شخصیت ، سخنان و اندیشه‌ی شمس تبریزی ( ناصرالدین صاحب زمانی )

نظرات

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
بازدید : 359
چهارشنبه 6 خرداد 1399 زمان : 4:21
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

aleshanee

آرامی‌ها مردمی‌سامی‌نژاد بودند که در حدود سده‌ی پانزدهم پیش از میلاد از شبه‌جزیره‌ی عربستان به سوریه و عراق مهاجرت کردند . سامی‌ها نامِ آرام را به کشور لبنان ، سوریه و عراق اطلاق می‌کردند ، در تورات از کشور آرام ، سرزمین‌های واقع در شمال‌شرقی فلسطین تا بین‌النهرین و آشور نام برده شده است ، و از غرب به دریای روم و از شمال به کوه‌های توروس در آسیای صغیر محدود می‌شده است . از کتیبه‌های بابلی که از قرن ۱۴ ق.م به دست آمده معلوم می‌شود که گروهی از اقوام سوتی و اخلامی‌که هر دو از قبایل آرامی‌نژاد بودند در نواحی دمشق و مناطق جنوب فرات نزدیک خلیج‌فارس مسکن داشتند . بنابراین مرکز مسکن اقوام آرامی‌به دو قسمت تقسیم می‌شود : دسته‌ای از ایشان در شمال‌غربی بلاد کنعان مأوا گرفته و گروهی دیگر به طرف مشرق در صحرای عراق و پیرامون بابل و آشور مهاجرت کرده‌اند ، شاهان بابل و آشور کوشش‌های بسیاری در بیرون راندن قبایل آرامی‌از شهرهای آبادان آن‌زمان کردند ولی به‌علت مهاجرت مداومِ آن قبایل به مناطق مزبور به آن‌کار توفیق نیافتند .
هجوم قوم هیت‌ها در حوالی قرن ۱۲ ق.م به آسیای صغیر و سوریه و عراق و قتل و غارت آنان در آن نواحی مهاجرت آرامی‌ها را به عراق و سوریه آسان کرد ، زیرا پادشاهان آن عصر چون خود را در برابر خطری بزرگ‌تر دیدند ، از جلوگیری ورود آرامی‌ها به آن ممالک منصرف شدند و با تمام قوا با قوم تازه‌نفس هیتی که از طرف شمال کشور ایشان را تهدید می‌کردند به نبرد پرداختند . آرامی‌ها نیز فرصت را مغتنم شمرده ، از فرات گذشته ، با فراغ‌بال در بلادِ آبادان عراق و سوریه مسکن گزیدند ؛ در حوالی ۱۰۰۰ ق.م که مقارن عصر داوود نبی است ، دولت‌های کوچکی در سرزمین سوریه تا حدود کشور اسرائیل تشکیل دادند ، که معروف‌ترین آنها آرام‌دمشق و آرام‌صوبا در سرزمین حوران‌شام ، و آرام‌بیترحوب در اطراف یرموک ، و آرام‌معخا در منطقه‌ی جبال‌حرمون بود . به‌علاوه دولت‌های کوچکی در سوریه‌ی شمالی تشکیل دادند ، که مهمترین آنها دولت شمأل بود .
آرامیان به‌علت نزاع دائمی‌بین زعمای خود به‌اتحاد و تشکیل دولت نیرومند مستقلی قادر نشدند ، و پیوسته با خود و دیگر اقوام مجاور در منازعه می‌زیستند ؛ چنانکه بنی‌اسرائیل از بدترین دشمنان آرامیها به‌شمار می‌رفتند ، در تورات جنگ‌های آن دو قوم مسطور است . در عهدنامه‌ی شلمانصر شاه آشور ۸۵۹-۸۲۵ ق.م آسوریان جنگ‌های سختی با آرامی‌ها کردند (۷۳۸ ق.م) و در اثر آن ارکان دولت‌های آرامی‌متزلزل شد . بالاخره حکومت‌های ایشان در نواحی ، در سنه‌ی ۷۱۰ ق.م ، پس از سقوط دولت شمأل به غلبه‌ی لشکر آشور تمام شد .
در قرون بعد دولت‌های کوچک آرامی‌نیز در تاریخ پیدا شدند که ازجمله دولت تدمر (به یونانی پالمیر) در سوریه ، سر راه کاروان‌رویی که از سوریه به مصر می‌گذشت تشکیل شد ، که دولت ایشان سرانجام در ۲۷۶ میلادی به دست رومیان منقرض گشت . و دیگر دولت عربی و آرامی‌نبطی است که دولتی در شبه‌جزیره‌ی طورسینا تشکیل دادند ، پایتخت ایشان شهر سلع بود که به‌یونانی آن‌را پترا به‌معنی سنگ می‌گفتند ، این کشور تا به‌صحاری سوریه امتداد داشت ، و دمشق و اطراف شهر فرات را در قلمرو حکومت خود درآورد ، حتی به‌قسمتی از حجاز نیز دست یافت . این دولت در ۱۰۶ ق.م به‌دست رومی‌ها از بین رفت . دیگر دولت کوچک اسروئن با خسروان در سوریه که پایتخت آن ادسا ، اورها یا اورفا بزرگ‌ترین مرکز تمدن و فرهنگ آرامی‌سریانی بود که در ۱۳۲ ق.م تشکیل و بالاخره ضمیمه‌ی دولت روم شد ؛ با انقراض دولت‌های آرامی‌نفوذ معنوی ایشان از بین نرفت ، بلکه بیشتر شد . دیری نگذشت که فرهنگ و زبان ایشان در آسیای قدامی‌(پیشین) شایع گشت و زبان بین‌المللی ملل خاورنزدیک گردید .
شاهان هخامنشی چون برای مرتبط کردن شاهنشاهی خود به یک زبان سهل و روان احتیاج داشتند ، زبان آرامی‌را زبان بین‌المللی و روابط بین‌الممالک دست‌نشانده‌ی خود ساختند ، و آن زبان آرامی‌شاهنشاهی است ، چنانکه کتیبه‌ها و آثاری که از خط و زبان آرامی‌از آن عصر به‌دست آمده صحت این مدعا را ثابت می‌کند . دبیران و منشیان دربار هخامنشی غالباً آرامی‌نژاد بودند ، و توسط ایشان بود که لغات و کلمات سامی‌و آرامی‌در خط و کتابت‌های ایرانی چون پهلوی‌اشکانی و ساسانی و سغدی راه یافت . حتی ایرانی‌ها بعدها خط خود را از آرامی‌ها اقتباس کردند و خط پهلوی و دیگر خطوط آسیای میانه از آن رسم‌الخط مأخوذ است .
ایران در عهد باستان ( جواد مشکور )

بازدید : 753
چهارشنبه 6 خرداد 1399 زمان : 4:21
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

aleshanee

تیگلات پالسر چهارم در ۷۴۴ ق.م به کشور ماد به‌تاخت و شصت‌هزار اسیر و غنیمت بسیار از گوسفند ، شتر و قاطر گرفته به کالاه پایتخت آشور برد . یکی از سرداران او تا دامنه‌ی بیکنی Bikini یا کوهِ لاجورد (کوه دماوند) براند . آشوریان آن کوه را پایان جهان می‌دانستند ، و بواسطه‌ی این فتح بزرگ که به آخر دنیارسیده بودند ، از آن سردار در آشور تجلیل بسیار کردند . در ۸۳۸ ق.م در کتیبه‌های آشوری ، در میان شهرهای تصرف شده‌ی فلات ایران به‌نام شیرکاری یا شیلکاکی برمی‌خوریم که ممکن است همان سیالک کاشان باشد . شهرهای خراب شده بر اثر جنگ مجدداً تعمیر شد ، این عمل ممکن است در گیان اتفاق افتاده باشد ، چه آنجا در بالای تپه ، بقایای قصری آشوری موجود است . تیگلات پالسر از سفر جنگی خود به ماد ۶۵۰۰۰ اسیر آورد که آنان را در دره‌ی دیاله مستقر ساخت و به‌جای آنان آرامیان را در فلات ایران جای داد .
ایران در عهد باستان ( جواد مشکور )

بازدید : 381
چهارشنبه 6 خرداد 1399 زمان : 4:21
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

aleshanee

کاسی‌ها قومی‌بودند آسیانی‌نژاد که در نیمه‌ی اول هزاره‌ی دوم ق.م در دامنه‌های کوه‌های زاگرس به‌سر می‌بردند و ظاهراً مسکن اصلی ایشان در نواحی جنوب دریای خزر بود . عیلامی‌ها به این قوم کوسی ، و آشوریان آنان را به‌نام کاشو می‌شناختند . آنان در حدود شش قرن در اثر حملات متمادی بر بابل حکومت کردند (۱۱۷۱-۱۷۴۶ ق.م) سرسلسله‌ی ایشان در بابل پادشاهی به‌نام گانداش بود . کاسی‌ها طرز اهلی کردن اسب را به‌ مردم بین‌النهرین آموختند ، و در ۱۱۸۵ ق‌.م به کوهستان‌های خود در لرستان و کردستان بازگشتند ؛ در تمام دوره‌ی تسلط خود به‌هیچوجه با مردم بومی‌بین‌النهرین نیامیختند . خدای بزرگ آنان کاشو بود و دو خدای دیگر به‌نام شوریاش و ماروتاش مورد پرستش آنان بود . کاسی‌ها مردمی‌جنگ‌جو بودند و در گورهای ایشان خنجر و پیکان‌های زیادی دیده می‌شود . در هیچ نقطه‌ای از ایران به اندازه‌ی لرستان و کردستان سلاح‌های جنگی پیدا نشده ، اشیا‌ء یافت شده از کاسی‌ها عبارت از خنجر ، تیر و پیکان ، گرز ، گوشواره و دست‌بند است که غالباً از برنز است . و دیگر ، کشف مقدار زیادی بت است که معمولاً به شکل گیلگامش می‌باشد ، از این‌جهت اهالی لرستان در صنعت برنز‌کاری در ردیف اول ملل پیش از تاریخ قرار گرفته‌اند .
ایران در عهد باستان ( جواد مشکور )

بازدید : 380
شنبه 2 خرداد 1399 زمان : 22:21
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

aleshanee
چنانکه در پیش گفتیم کلدانی‌ها از نژاد سامی‌بودند که در آغاز در کنار خلیج‌فارس جای داشتند ، و چندین‌قرن با پادشاهان بابلی در زد و خورد بودند و از قرن نهم قبل از میلاد قدرت و نفوذی به‌هم‌رسانیده تا قرن هفتم قبل از میلاد سخت نیرومند شدند و شهر بابل را که سناخریب ویران ساخته بود مرمت کرده و پایتخت خود قرار دادند . به‌تدریج بین‌النهرین را به‌دست آوردند ، ازاین‌رو آن سرزمین از قرن نهم قبل از میلاد معروف به کلده شد .
کلدانی‌های بابل تجارت را رونق دادند ، و به علم حساب و نجوم اهمیتِ زیادی می‌دادند . علوم آنان با عقاید دینی همراه بود و تصور می‌کردند که سیارات پنج‌گانه : مشتری ، زحل ، مریخ ، زهره و عطارد خدایانند . چنانکه زهره را مظهر ایشتار خدای عشق و مشتری را مظهر مردوخ رب‌الارباب می‌دانستند . حرکت و طلوع و غروب این سیارات را در طالع مردم و کشور خود مؤثر می‌دانستند . آفتاب و ماه را مظهر خدایان می‌شمردند . در نجوم ثوابت را از سیارات فرق می‌گذاشتند . آنها ستاره‌ها را رصد کرده و خسوف و کسوف را تشخیص می‌دادند . ولی ایشان در صنعت و حجاری پیشرفتی نکرده و از آشوریان تقلید می‌نمودند .
بنیادگذار دولت کلدهنبوپولاس‌سار Nabopolassar بود ، که نخست از طرف آشوری‌ها بر بابل حکومت داشت ، سپس بر آنان یاغی شد و به‌دستیاریِ ایرانیان [احتمالاً با کمک هوخشتره] نینوا را تسخیر کرد⁰ . از پادشاهان معروف کلده نبوخودنصر یا بخت‌النصر پسر نبوپولاس‌سار بود که از سال ۶۰۴ تا ۵۶۱ قبل از میلاد پادشاهی کرد [همسر او آمی‌تیس دختر یا نوه‌ی (؟) هوخشتره بود که این ازدواج یک ازدواج سیاسی در آن‌زمان شمرده می‌شد ، برای تحکیم روابط قدرت بین مادها و کلدانی‌ها] وی نخائو ، فرعونِ مصر را از شامات بیرون کرد . بیت‌المقدس را گرفته و یهودیان را به‌بابل به اسارت آورد (۵۸۶ ق‌.م) و شهر صور را پس از ۱۳ سال محاصره تسخیر کرد . شهر بابل در زمان او به منتهای عظمت و آبادی خود رسید . گرداگرد آن شهر ۴۵ کیلومترِمربع وسعت داشت . حصار شهر که از آجر و قیراندود بود ، ۹۵ ذراع ارتفاع و ۲۵ ذراع عرض داشت ، و ۱۵۰ برج مربع بر روی آن ساخته بودند و صد دروازه‌ی مفرغی داشت . از وسط آن شهر رود فرات می‌گذشت و پلی سنگی دو طرف رود را به‌هم می‌پیوست . خیابان‌های شهر به‌شکل عمودی با هم تقاطع کرده به‌قصر شاهی منتهی می‌شد . خرابه‌های این قصر شامل ۱۴ هکتار زمین است . بر بام قصر سلطنتی درختان و نباتاتی کاشته بودند که به حدایق معلقه یا باغ‌های آویزان [باغ‌های معلق] معروف بود و از عجایب هفت‌گانه‌ی جهان قدیم به‌شمار می‌رفت ، ثروت آن شهر زبانزد مردم آن روزگار بود .
سقوط کلده- پس از بخت‌النصر در مدت شش سال ، سه‌تن در بابل پشت‌سر هم به تخت نشستند . در ۵۵۵ ق.م کاهنان بابلی تاجری را که نابونید پسر کاهنه‌سین (ماه) نام داشت به‌تخت نشاندند . اتفاقاً زمان او مصادف با ظهور کورش بزرگ در ایران شد . نابونید مردی نبود که بتواند در مقابل کورش ، بابل و سلطنت کلده را حفظ کند ، زیرا او میل مفرطی به آثار عتیقه داشت ، در خرابه‌های معابد قدیم بابل به فرمان او کاوش‌هایی شد ؛ از این‌جهت کارهای کشور در دست پسر او بلشصر (بالتازار) بود .
کورش در این‌هنگام به بابل اعلان جنگ داد ، و سردار کلده در این جنگ پسر نبونید ، بلشصر بود ، سرانجام لشکر او شکست خورد و بابل که آخرین پایتخت باعظمت دنیای قدیم بود در سال ۵۳۸ ق.م به دست کورش ، شاهنشاه ایران بَرافتاد و او پس از چندهزارسال به تسلط سامی‌ها بر آسیا خاتمه داد و به‌جای ایشان یکه‌تاز آن میدان ایرانی‌ها که از نژاد آریایی بودند گشتند .
ایران در عهد باستان ( جواد مشکور )

⁰هوخشتره با نبوپولاس‌سار حاکم بابل متحد شد و با تسخیر هرهار (خرخار) که محلی در کنار رود دیاله و مرکز اداری دره‌های زاگرس بود ، بر ضد آسور قیام کرد و نینوا را محاصره کرد . ساراکوس پادشاه آشور چون دید تاب مقاومت ندارد خود و خانواده‌اش را در آتش بسوخت ؛ و این شهرِ نامی‌که یکی از بزرگ‌ترین شهرهای مشهور جهان قدیم بود تسخیر و با خاک یکسان شد . (۶۱۲ ق.م)

برچسب ها دولت کلده,
بازدید : 387
شنبه 2 خرداد 1399 زمان : 22:21
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

aleshanee

پادشاهان سلسله‌‌ی اول آموری [قومی‌از نژاد سامی] ، ۱۵ تن بودند که ششمین آنها حمورابی بود که از ۲۱۲۳ تا ۲۰۸۰ قبل از میلاد به اصلاح امور کشوری پرداخت و وضع قوانین کرد . وی فرمان‌هایی روی لوحه‌های گِلی به فرمانداران خود صادر کرد . برای اینکه الواح به هم نچسبد شن‌ریزه بر آن می‌پاشید و روی آن را با یک پوشه از گِل ، مانند پاکت ، می‌پوشانید و سپس روی آن نام و نشان مخاطب را می‌نوشت . غیر از نامه‌های مزبور ، استوانه‌ای از حمورابی بر روی سنگدرِ شهر شوش پیدا شده ، در بالای آن نقش حمورابی دیده می‌شود که در برابر شمشا [شمس] خدای خورشید با فروتنی ایستاده و مجموعه‌ای از قوانین را دریافت می‌دارد . این سنگ به طول دو متر و بیست و پنج سانتی‌متر است و قوانین حمورابی بر آن نوشته شده که مرکب از ۳۶۰۰ سطر و ۲۸۲ ماده است .
قانون حمورابی چندین قرن پیش از شریعت موسی تدوین شده و در نظر بسیاری از دانشمندان اساس و مأخذ شریعت موسی می‌باشد . کاشف این سنگ دمرگان است ، و اکنون در موزه‌ی لوور پاریس می‌باشد . قانون حمورابی قدیمی‌ترین قانونی است که به دست ما رسیده است .
[...]
آن بیشتر شامل قوانین مدنی و جزایی است . مواد آن راجع است به اقرار سوگند ، دروغ ، رشوه به قاضی ، بیعدالتی قضات ، مالکیت ، روابط ارباب و رعیت ، حقوق تجاری ، حقوق خانواده ، تعدی و تجاوز به حقِ غیر ، حق‌الزحمه‌ی طبیب و معمار و کشتی‌ساز ، اجاره‌ی سفاین ، کرایه‌ی چهارپایان و حتی تکالیف آقا نسبت به بنده و قوانین ارث . در قانون حمورابی آزادها در مقابل قانون برابرند و فرقی بین بابلی و غیربابلی نیست .
ایران در عهد باستان ( جواد مشکور )

برچسب ها
بازدید : 838
شنبه 2 خرداد 1399 زمان : 22:21
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

aleshanee
... آشوربانی‌پال که از نتیجه‌ی ناقص این جنگ ناراضی بود ، برای بهانه‌ی مجدد ، تام‌ماریتو خائن را به عیلام فرستاد و از خوم‌بان‌کالداش ردّ بت نانا و کلدانی‌های مزبور را خواست ؛ چون برای پادشاه عیلام قبول این تقاضا برابر با مرگ بود ، از ردّ آن امتناع کرد .
آشوری‌ها وارد شوش شده و آنچه دلشان می‌خواست کردند ، ثروت و بت‌های معابد عیلام را به نینوا بردند ، مردم را کشتند و استخوان پادشاهان و سرداران عیلام را از گور بیرون آوردند و به نینوا فرستادند ! چنانکه حزقیل پیغمبر در تورات درباره‌ی سقوط عیلاممی‌گوید : "این است عیلام و تمام جمعیت آن در اطراف قبرهای آنان ، همگی کشته شدند ، و همه از دم شمشیر گذشتند !"
باری مجسمه‌ی نانا رب‌النوع ارخ را که ۱۶۳۵ سال در تصرف عیلامی‌ها بود ، آشوری‌ها به شهر ارخ باز فرستادند . خوم‌بان‌کالداش که گریخته بود دستگیر شد و آشوربانی‌پال منتهای کامیابی خود را در این دید که او و تام‌ماریتو را که پادشاه سابق عیلام بود به عرابه‌ی خود ببندد و مجبورشان کرد که عرابه‌ی سلطنتی را تا معبد آشور و ایشتار بکشند ! این است ترجمه‌ی کتیبه‌ی آسوربانی‌پال درباره‌ی فتح و انقراض عیلام :
"خاک شهر شوشان و شهر ماداکتو و شهرهای دیگر را تماماً به آشور به توبره کشیدم و در مدت یک‌ماه و یک‌روز کشور عیلام را به‌تمامیِ عرض آن جاروب کردم . من این کشور را از عبور حشم و گوسفند و نیز از نغمات موسیقی بی‌نصیب ساختم و به‌درندگان و مارها و جانوران کویر و آهوان اجازه دادم که آن‌را فروگیرند ."
تمدن عیلام⁰ - عیلامی‌ها یک‌نوع تمدن خاص داشتند و خطی برای خود ترتیب داده بودند ، ولی هیچ‌گاه نتوانستند از حال ملوک‌الطوایفی بیرون آیند ، چنانکه همیشه قسمت کوهستان آن مستقل یا نیمه‌مستقل بود ؛ باوجود آن عیلامی‌ها در مدت چندهزارسال قومیت خود را در برابر اقوامی‌نیرومند چون سومری‌ها ، آکدی‌ها ، بابلی‌ها و آشوری‌ها حفظ کردند . و سرانجام از جهت اختلاف داخلی و جنگ‌های خانگی از دشمن خود آشور شکست خورده از صفحه‌ی روزگار برافتادند . موّرخان قدیم چیزی درباره‌ی آنان نمی‌دانستند ، وگرنه استرابون نمی‌نوشت : "کورش پایتخت خود را در شهر شوش قرار داد ." در مال‌میر بختیاری و شگفت‌سلمان (۱۶ فرسنگی شرق شوشتر) آثار بسیاری از عیلامی‌ها دیده می‌شود . در اینجا حجاری‌های برجسته با خطوط میخیِ شوشی و انزانی (زبانِ عیلامی‌ها) بسیار یافته‌اند که به‌قول محققان این آثار مربوط به قرن ۱۲ و ۱۳ قبل از میلاد است .
ایران در عهد باستان ( جواد مشکور )

⁰تمدن عیلام در حوزه‌ی رود کارون بوجود آمد و کشور عیلام از این سرزمین‌ها تشکیل یافته بود : خوزستان ، لرستان ، پشتکوه و کوه‌های بختیاری ، حدود آن از غرب دجله ، از شرق قسمتی از پارس ، از شمال راهی که از بابل به همدان می‌رفت و از جنوب از خلیج فارس تا بوشهر ؛ شهرهای عمده‌ی آن عبارت از : شوش در نزدیکی اندیمشک و ماداکتو در ساحل رود کرخه و خایدالو که در جای خرم‌آباد کنونی بوده و دیگر اهواز بود . کلمه‌ی عیلام به معنی کوهستان است . اهالی عیلام دولت خود را انزان‌سوسونکا می‌خوانده‌اند . نژاد این قوم هنوز به‌خوبی معلوم نیست ، ساکنان اولیه‌ی آن‌را از نژاد سیاهان دانسته‌اند . قدیمی‌ترین زبان ایشان زبان انزانی بود که به نظر دمرگان در سه‌هزار سال قبل از میلاد متروک شد و پس از آن زبان سومری و زبان‌ها سامی‌رواج یافت ‌؛ بعد در ۱۵۰۰ ق.م باز زبان انزانی زنده شد ولی کتیبه‌ها به‌ زبان سومری و بابلی نوشته می‌شد .
از مذهب این قوم معلومات کافی در دست نیست . همین‌قدر معلوم است که آنان نیز مانند سومری‌ها عالم را پر از ارواح می‌دانستند و خدای بزرگ را شوشیناک می‌نامیدند . ولی پرستش او فقط به پادشاهان و کاهنان اختصاص داشت ؛ و مکان او در جای متبرکی از جنگل بود .

بازدید : 435
چهارشنبه 30 ارديبهشت 1399 زمان : 16:24
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

aleshanee

خدایان از بشر ناراضی شدند و محرمانه تصمیم گرفتند که بشر را نابود کنند . ولی اِآ Ea این راز را به بوته‌ی خاری گفت ، بوته‌ی خار آن‌را به زیوسودو Ziusuddo که به قول بابلی‌ها اوتناپیشتین Utnapishtin بود تکرار کرد ، و به او نصیحت داد که زورقی بسازد . اوتناپیشتین [نوح] خود و خانواده‌اش را در آن زورق جای داد ، سپس طوفانی شدید روی داد . خدایان به وحشت افتادند . ربةالنوع ایشتار⁰ اعتراض کرد و گفت : من مردم را خلق کرده‌ام که شما آنان را مانند بچه‌ماهی‌ها در آب بریزید . پس از آنکه همه‌ی زمین را آب فرا گرفت ، طوفان رفته‌رفته ساکت شد و زورق به کوه بلندی رسید ، اوتناپیشین از کشتی پیاده شد و برای خدایان قربانی کرد .
حادثه‌ی طوفان تا چند سال پیش جزو افسانه‌ها محسوب می‌شد ولی بنابه کشفیات لئونارد وولی در شهر اور ، این داستان صورت حقیقت به خود گرفته است . بدین‌طریق در محلی که سیل و طغیان آب طبقات مختلفه‌ی خاک را شسته ، و زمین را به طبقه‌ی خاک مربوط به ۳۲۰۰ قبل از میلاد رسانیده بود ، گودالی به عمق ۴۸ پا و عرض ۷۵ پا کندند . در اینجا هشت ساختمان در یک لایه‌ی زمین پشت‌سر‌هم پیدا شد که کف اطاق‌های آنها از گِل سفت کوبیده شده بود [...] . مردمی‌که بعد از طوفان در این سرزمین مسکن گرفتند از نژاد مردم قبل بودند و همان اشیاء و ظروف سفالین را استفاده می‌کردند اما در تمدن (مدنیت) پست‌تر از آنان بودند . پس انقلابی در تمدن آنان روی داد و مردمی‌از نژادی غیر از نژادی که طوفان را می‌شناختند به‌جای آنها نشستند ، و احتمال می‌رود این تازه‌واردان سومری‌ها بوده باشند .
ایران در عهد باستان ( جواد مشکور )

⁰بزرگ‌ترین خدای سومری ربةالنوع فراوانی بود که به مردم و خلقِ زمین روزی می‌داد . این الهه‌ی سومری معمولاً به شکل زنی که پستانش را به دست گرفته و شیر خود را نثار می‌نماید مجسم می‌شد . این ربةالنوع در ایران نیز پرستش می‌شد ، و مجسمه‌ی آن در کاشان ، دامغان ، گرگان و نهاوند دیده شده است . ربةالنوع فراوانی بعدها در آسیای صغیر و یونان به نام ونوس خوانده شد . در شهرهای مختلف بین‌النهرین او را نینا و ایشتار می‌خواندند .

تعداد صفحات : 2

آمار سایت
  • کل مطالب : 27
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 29
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 36
  • بازدید کننده امروز : 32
  • باردید دیروز : 0
  • بازدید کننده دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 96
  • بازدید ماه : 140
  • بازدید سال : 3596
  • بازدید کلی : 32729
  • کدهای اختصاصی