آریاها در این عصر [در عصر ودایی] دارای عقاید ساده و بیآلایش بودند و بیشتر مظاهر طبیعت مانند آفتاب ، ماه ، آسمان ، کوه ، سپیدهدم و ستارگان را میپرستیدند و برای آنها قربانی میکردند . آنان مجموعه عناصر مفید و نورانی را داوس Davos یعنی ذرات درخشنده میگفتند ، چنانکه در اکثر زبانهای آریایی نام خداوند از این کلمه مشتق است و ربالارباب را داوسپاتر Davos Pater میگفتند . مهمترین خدایان و ارباب انواعی که آریاییهای عصر ودایی میپرستیدند از اینقرارند :
۱. ایندرا Indra ربالنوع رعد و جنگ .
۲. وارونا Varuna ربالنوع آسمان پر ستاره که عنوان ربالارباب بهخود گرفته بود .
۳. اگنی Agni ربانوع آتش .
۴. سوما Smua عبارت از مشروبی بود که از عصارهی یکنوع گیاه کوهی آمیخته با شیر و عسل ساخته میشد و بواسطهی نیرو و حرارتی که در بدن تولید مینمود در شمار خدایان محسوب میگشت .
روحانیان عصر ودایی را ریشی میگفتند ، و اینان علاوه بر مقام روحانیت از شعرا و سرایندگان عصر ودایی محسوب میشدند ، چنانکه کتاب ودا را عدهای از ایشان سرودهاند .
[...]
چنانکه در پیش گفتیم روحانیون عصر ودایی ریشی نام داشتند . ریشیها حافظ سنن ، آداب و رسوم و عقاید ملی آریایی بودند و از خانواده گرفته تا عشیره ، قبیله ، قریه ، شهر و دربار پادشاهی ، در همهجا نفوذ داشتند . زرتشت اسپیتمان ، پیغمبر بزرگ ایران ، در آغاز یکی از این ریشیها بهشمار میرفت . بعدها که بر اثر مهاجرت آریاهای ایرانی و پیدا شدن جامعهی جدید موجبات تازه لازم آمد که در سنن قدیم ودایی تجدید نظر شود ، زرتشت بهنام یک مصلح و پیغمبر از مقررات و سنن قدیم ودایی ، آنچه که موافق زمان و جامعهی جدید آریایی میدانست اخذ کرد و تغییراتی در مذهب آریایی قدیم داد و دینی پدید آورد که بعدها بهنام او آیین زرتشتی و مزدیسنا خوانده شد .
نام زرتشت در اوستا زرتوشتر Zarathostera آمده که بهمعنی دارندهی اشتر زرد است . برای نام وی معنی دیگری ذکر کردهاند ، از جمله هوگ انگلیسی ترجمهی نام او را 'راهنمای اعلی' دانسته است . لقب وی اسپیتمان و نام پدرش پوروشسب و نام مادرش دوغدو بوده است . زرتشت در ۲۰ سالگی از مردم کناره گرفت و بر ریاضت میگذرانید . در ۳۰ سالگی در کنار رود دائیتی از طرف اهورامزدا به او امر شد که مردم را به خداشناسی دعوت کند . پس از آن زرتشت به تبلیغ عقاید خود در میان توران و سکستان پرداخت ، ولیکن پیشرفتی نیافت زیرا روحانیانی که کوی Kavi نام داشتند بر او قیام کردند و بر ضد او شوریدند . سپس او بهامر اهورامزدا بهدرگاه گشتاسب پادشاه باختر رفت و او را بهآیین خود آورد . وزیر گشتاسب که جاماسب نام داشت دختر زرتشت را گرفت و برادرزادهی خود هووی Huvi را که دخت فرشوستر بود به زرتشت داد . زرتشت در اواخر عمر به جنگهای مذهبی برای اشاعهی دین خود پرداخت و وقتی که با مردم هیون که سردارشان ارجاسب بود و در مقام مدافعه با وی جنگ میکرد ، بهدست مردی تورانی که توری براتروخش نام داشت کشته شد .
در کتب پهلوی و اسلامیاصل زرتشت آذرباییجانی یاد شده و نوشته است که از آن سرزمین برای تبلیغ آیین خود به شرق ایران یعنی بهدربار گشتاسب به بلخ رفت . شاید این عقیده از آنجا ناشی شده باشد که آذرباییجان از روزگار هخامنشیان مرکز مغان و در عهد ساسانی و پیش از آن محل بزرگترین آتشکدهی ایران یعنی آذرگشنسب بوده است .
ایران در عهد باستان ( جواد مشکور )
بازدید : 250
پنجشنبه 17 ارديبهشت 1399 زمان : 10:23